داستانِ کوته نوشت کشفِ آدموند

پل تاکر / داستان اجرا و نقد شده در دو ماهۀ چهارم مدرسۀ خلاق

 

وقتی ادموند کمربند ایمنی‌اش را نمی‌بست، دیگر اتومبیلش او را نصیحت نمی‌کرد. دستگاه رمز خوان اعلام کرد شماره شناسایی شخصی او، وجود ندارد.

بازکنندۀ اتوماتیک بالای در فروشگاه مواد غذایی، در برابر او واکنش نشان نمی‌داد. ادموند آزرده از این تغییرات، در آپارتمان خالی‌اش نشست و با بی‌میلی انگشت شستش را روی ستون متوفیات گذاشت. او گفت:

من لعنت شده‌ام.»

 

چند جمله در خصوص پیشینۀ مدرسۀ خلاق ایدۀ داستان

27 پرسش و پاسخ در مورد مدرسۀ خلاق ایدۀ داستان

داستان ریگ توی کفش (دورۀ 6 بهار) + یادداشتی کوتاه

داستانِ کشف ادموند (دورۀ 4)

داستانِ میهمانی یک میلیون دلاری (دورۀ 4)

داستانِ تصادف (دورۀ 4)

داستانِ ملاقاتی (دورۀ 4)

  ,ادموند ,داستانِ ,​ ,آزرده ,نمی‌داد ,  داستانِ ,این تغییرات، ,از این ,آزرده از ,تغییرات، در

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

seo-webdesign7 درس محبت tara وانت کرمانشاه نقطه سرخط هوهوشناس دین واندیشه story برق 20 وب لژیون کمک راهنما مسافر سعید چنگانیان(لژیون11)